حامل نور ...
به نام "الله" . . . . . . . . . . . .چقدر سخت است با "بغض" مینویسم،
انقدر پر دردم که دلم می خواهد ،
صدایم را بنویسم،
چشمانم را بخوانم،
قبلم را بسرایم و
حرف هایم را پرتاب کنم!
خسته ام از این همه استمرار!
ان هم از نوع روز مره اش!
دلم می خواهد :
با صدایم بنویسم دوست دارم رنگ چادر سیاهم را،
با چشمانم بخوانم حرمت خون شهدا را،
با قلبم بسرایم غزلی از جنس نور،
و حرف هایم را پرتاب کنم تا نهایت.....
این روز ها دلم از حرمت شکنی ها گرفته است،
دلم برای تنهایی مولایم بارانی است.
بغض های پنهانی ام کثیر شده اند و
دائم با گلویم گلاویز میشوند...
خسته ام ،دیگر توان ندارم؛
کوهی که بر شانه هایم جا خوش کرده،
انقدر سنگین است که ،
فرهاد هم با تیشه اش راه به جایی نمیبرد...
.
با "خنده" میخوانید.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نور نوشت : التماس دعا برای فرج
Design By : Pichak |