حامل نور ...
"بسم رب المهدی" بهارا! بیا جان زهرا! بیا جان زینب! بیا جان سقا! مولا جان چشمانم از غبار ندیدنتان سنگینی میکند در بیابان بی کسی ام تنها به دنبال رد پایتان میگردم کاش همچون غزالی که جسته و گریخته به وصل امام رئوف خویش رسید من هم از این بیابان خشک تنهایی به بهشت دیدار مولایم برسم مهدی جان برای دخترتان فاطمه دعایی کنید.... "اللهم عجل لولیک الفرج"
داستان این روز هایم عجیب است ... عجیب....
در حسرت بهاری مانده ام ....
نگارا !
نوشته شده در یکشنبه 92/1/11ساعت
4:2 عصر توسط فاطمه کریمی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |