حامل نور ...
بسم رب الحسین ملکوتیان دیشب پس از امضای طومار عشق و فداکاری ، میان خیمه ها در تهجد ونیایش فرو رفتند و در برابر افریدگار هستی و عظمت افرینش،برای اخرین بار چهره به خاک ساییدند و با زمزمه ای در هم امیخته و گیرا و یک اهنگ در ذکر خدا غرق شدند....تا سر انجام با پیکر های خونین در این دشت خوابیدند.در این فاصله کم که خورشید یک بار این لاشه خاکی را روشن کرده بود، انان چه فاصله عمیقی را طی کرده بودند. دیشب تاریخ بشریت چنین شهدایی نداشت و امشب انان در گذرگاهش خفته اند...دیشب انسانیت عمیق چنین پشتوانه هایی نداشت و امشب کهن ترین رشته کوه هایی که حافظ مرز انسانیت اند ، در این تاریک زار صف کشیده اند...آری، قرن ها عظمت و ازادگی را در میان نهاده بودند... من اگر نقاش بودم ، کربلا را میکشیدم یک بیابان لاله سرخ ، نینوا را میکشیدم دشتی از گلهای پرپر ، نقشی از حلقوم و خنجر نقشی از عباس حیدر ، اشکی از طفلان زینب منظر نور هدایت ،کربلا را میکشیدم
Design By : Pichak |