حامل نور ...
شاید تکراری باشه ولی واقعا مگه غیر از اینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه لیلا نشستعشق ان شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟؟؟؟!!!بر صلیب عشق دارم کرده ای؟؟؟؟!!!خسته ام زین عشق دلخونم نکن.من که مجنونم تو مجنونم نکن..مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو لیلای تو من نیستم..گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان و پیدایت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم نشناختی....
نوشته شده در شنبه 90/3/21ساعت
11:25 صبح توسط فاطمه کریمی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |