با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
من فک ميکنم گريه ي حضرت علي اصغر عليه السلام ناله نبود.. بلکه او هم داشت براي جبهه ي اهل کفر رجز ميخواند.. و مانند پدرش عليه السلام حجت را بر آنها تمام ميکرد.. - «امير معظم»
کلمه ناله به خاطر قافيه شعر به کار رفته اما در واقع همون مفهومي که شما فرمودين رو ميرسونه - ...حامل نور ...
+[پيامک]اتوبوسمان زير پارچه اي مخملي از جنس اسمان در حرکت است...
در دور دست ها چراغ هاي چشمک زن کوچکي نگاهم را صدا ميکنند...
روي شيشه اتوبوس اول سياهي شب را ميبينم و بعد خودم ظاهر ميشوم..
"الان ساعت 10:10 دقيقه ومن با اتوبوس به سمت تهران در حرکتم"
برام دعا کنيد
+گاهي اسمان جايي دارد براي نگاه
وقتي چشمانت را ارام زير باران روي هم مي گذاري و قطرات
سخاوتمندانه نوازش ميدهند روحت را....
خودت را به اسمان بسپار...
باران را دوست دارم
ان هم بدون "*چتر"*...!
+گاهي دلم ميخواهد دستم را روي گلويم بگذارم و
بشکنمــ ــ ــ........ بغضم را
و بيشتر از گاهي چشمانم را زوم کنم روي *"سرخ ترين پرچم"* گنبدي
که در فرا سوي دل
ضرب *"ياحســــــين"* گرفته استـ....
+من پارسال توي *"کنکور"* کل وقت *"دفترچه عمومي"* رو در حال خوردن انجير خشک بودم
*"دفترچه اختصاصي"* هم در حال خوردن شربت خاکشير ابليمو :دي
مراقبمونم اينقدر با تعجب نيگام ميکرد انگار تا حالا انجير خشک و شربت خاکشير ابليمو نديده هههه
+سلام دوستان جاتون خالي بعد *"کنکور"* داشتم از دانشکده ادبيات ميرفتم سمت دانشکده مهندسي ، بين راه چشمم خورد به يک خانواده اي که يحتمل فرزند دلبندشون کنکور داشته،
زير انداز انداخته بودن و بسي راحت نشسته بودن تو *"دانشگاه"* فردوسي *"قليون"* ميکشيدن.
يعني اگه بگم چشمام اندازه نعلبکي هاي خونه مامانبزرگم گشاد شد کم نگفتم......!!!!!!!!!!
اشکال نداره نازنين جان در فيد ما گزينه ي هيچ کدام هم وجود داره :) - ...حامل نور ...
+و اما باز هم همچون فرهاد
تيشه اي برداشته ام
با اين تفاوت که
او با عشق تيشه اش به کوه ميخورد
و من با نفرت
او با عشق به ليلا
و من با نفرت از گناهان
ميخواهم تيشه ام را محکم تر پايين بياورم
تا ريشه گناهانم قطع شود
مي خواهم.................