علاقهمندي ها
+
سلام
همه ي ما ميدونيم که آدم يه روز به دنيا مياد و يه روز هم مي ميره اما باز بچه دار ميشيم و کلي تلاش ميکنيم تا اون بچه رشد کنه و جايگاه خودشو پيدا کنه...
درست مثل گلدوناي حياط مادر هما؛ با اينکه که مي دونن تابستون ها خشک ميشن اما باز بهشون عشق ميدن، آب ميدن و مراقبن تا خشک نشن.. حتي ازشون عکس يادگاري مي گيرن!!
اصلا زندگي همينه...
مادر هما ممنون از اينکه اصل زندگي رو بهم يادآوري کردي

اودسان
03/12/24

انديشه نگار
:)چه فيد قشنگي @};-
*قاصدك*
http://yajaavad.parsiblog.com/Old/Feeds/ عزيزميييي@};-
هما بانو
چقدر ديدنِ اين فيد ، بهم حس و حالِ خوب ميده:-) چه خاطره هاي قشنگي که براي اونروز ها بود و تداعيشون هم به دل حال خوب ميده و هم دلتنگي...
*قاصدك*
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام عزيزم . خوشحالم اگه حتي لحظه اي حال دلتون رو خوب کردم @};- کاش عطر خاطره ها رو ميشد تو شيشه عطر نگه داشت :)
+
تا که از جانب معشوق نباشد کششي
کوشش عاشقِ بيچاره به جايي نرسد

*ترخون بانو*
03/12/20
+
*تقديم به هايدي ام ، سنگِ صبور لحظه هاي تلخ تنهايي ام *
دل دادگي ها را
در نگاهت مي شود ديد...
مي شود هر لحظه ها را
با تو خنديد
مي شود تا دور دست ها
با تو آمد
مي شود روي گلبرگ ها
عشق را بوسيد
.
.
#هما

2-اشراق
03/12/19

+
سلام . از وقتي تلگرامو ترک کردم بجز سروش يه پيامرسان خوب و ايراني و سبک ، شبيه تلگرام پيدا کردم ... الان "ايتا" فعالم =) فعلا دو تا پارسي بلاگي ديگه هم اونجا هستن . شماها کجا ميگردين ؟
اودسان
03/12/9
عجبببب دو سال گذشت از ترک تلگرام .... چه زود گذشت . و من الان با افتخار ميگم که هنوزم به تلگرام برنگشتم . هنوزم مينويسم و هنوزم تو فضاي مجازي با پيامرسان ايراني ايتا هستم :-)
+
[تلگرام]
+
در قابِ پائـ ـيز،
در اين روزهاي *بَرگآلود*،
بيش از هر زمان
در من *مُـنـ ـتشِـر* شـدهاي...
از چشـمهايم ميچـ ـکي
و در لبهايم ذخيـره ميشَـوي
براي روزِ *مَبـادا*...
.
.
آفتابـ

اودسان
03/12/9

+
نمـي دانم *شــب ها*
من *شاعــر* مي شــوم
و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم
يا تــو *بهانـــه* مي شوي
و من
غزل غزل *مي بـــارم*!

اودسان
03/12/9

19 فرد دیگر
101 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(

اودسان
03/12/9

+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ

اودسان
03/12/9

+
[تلگرام]
+
به کوي ميکده گريان و سرافکنده روم
چرا که شرم همي آيدم ز حاصل خويش...
حضرت حافظ
بخط حضرت آفتاب:)

اودسان
03/12/9

8 فرد دیگر
30 فرد دیگر
اودسان
03/12/9

3 فرد دیگر
26 فرد دیگر
+
تو آمدي
در ماه رَبيع
تا پائيز در آستانهي زمستان به گُل بنشيند
تا *زَمين* چشمروشني خود را از *آسمان* بگيرد
تا حتي *پـادگانها* هم
آواز رهايي سر دهند...
.
پ.ن: نميدانم معتمدها هم ميدانستند که نان اگر ميخورند و نفس اگر ميکشند به يمن وجود شماست؟
ميلادتان مبارک اي آقاي ما و اي پدر بزرگوار امام منتظَر(عج)
آفتابــ

اودسان
03/12/9

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
سعادت ديدار حرمشون رو نداشتم تا حالا، ولي ميدونم که حسي که در حرمشون خواهم داشت مثل حس عجيبي است که در مشهد و قم دارم... در اين مکانهاي مبارک احساس ميکنم روي زمين نيستم، چرا که حساب اين مکان از باقي مکانها سواست... اين حس رو نميشه با کلمات ناقص و ابتر بيان کرد...فقط بايد درکش کرد... نه از راه دور و نه با توصيف و تصوير... فقط بايد اونجا بود... همين
.:سلمان فارسي:.
03/10/30
7 فرد دیگر
28 فرد دیگر
+
من غزل بودم، رهايم کرد دستي ناتمام
شاه شطرنجي که تا آخر همان سرباز ماند
.
از بهاي عشق پرسيدم، نوشتي: آه و اشک
پاسخت امّا ميان هالهاي از راز ماند
.
محمّد عابديني
#به_وقت_شعر
هما بانو
03/10/29

دلم رازي نالان و غمگين سر داده بود. لاجرم بر ماندن يا رفتني غريب سخن مي گفت همي. يار خوش زبان من اما داغ يار بر بالين ديده بود. زمهرير عاشق شد در پي تقدير و صحراي احمر مدني در خفا بايد مي بود. حال من حال غريبي ست اين روزا هم در ماندن هم در رفتن مخير گشته بود دلم تنگ ميشود براي آن يار جاني ندا آمد که حيدر با تو پيمان بسته بود مي روي اي خوش روان هجرت بنماي اما يار بايد بايد ني تمود
+
عمريست عاشقت شده اين مرد بي قرار
اين مرد زخم خورده ي شيداي سوخته
#تک_بيت
#خط_خودکاري
محمّد عابديني

هما بانو
03/10/29