سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















حامل نور ...

از دی ماه سال نود و هشت متنفرم

باز هم دلم هوای سردار سلیمانی عزیز را کرده ،

باز دلم برای برادرزاده ی کوچکم تنگ شده ،

سخته داغ روی داغ دیدن

سخته مرگ تنها نوه ی خونواده

سخته داغ سرداری که به اندازه ی اعضای خونواده ات دوسش داشتی

بعد از گذشت چند ماه هنوزم داغشون تازه ی تازه است و ذره ای کمرنگ نشدن برام،

 

باز حداقل برای سردار عزیزم توی واتساپ یا اینستا میتونم پست بذارم اما برای محمدمعین عزیزدلم غیر اینجا جایی رو ندارم ، بخاطر دل مامان و بابام بخاطر دل داغدار داداش و زن داداشم که بعد محمد معین داغون شدن ، نمیتونم جای دیگه ای از محمد معین بگم ،چون من باید جلوی اونا محکم باشم و باید اونارو دلداری بدم اما دقیقا همون لحظه که دارم برای زخم دلشون مرهم میشم خودم از درون هزار تکه میشم ، دلم از غم اونا و دلتنگی محمدمعین اتیش میگیره ،

من برای اونا میشم سنگ صبور اما سنگ صبور من میشه این وبلاگ متروکه ام که از خیلی وقت پیش برام به یادگار مونده ،

وبلاگم برام دیگه حکم یه رفیق قدیمی رو داره که میتونم بدون رعایت حال بقیه حرف دلمو بزنم و از دلتنگیام بگم ،میدونم اینجا مامان و بابا و داداش و زنداداشم نیستن تا شنیدن دلتنگیای منی که سنگ صبورشونم دلشکسته تر شن.

محمدمعین عمه دلم برا اون چشمای خوشگلت تنگ شده ، 

دلم برا خندیدنات پر میزنه

یادته عمه جون چقدر باهات حرف میزدم ؟!

اخ که دلم برا بوسیدنت تنگ شده عزیز عمه، یادته بابات نمیذاشت بوست کنیم ؟!

میگفت برا بچه کوچیک خوب نیست ، محمدمعین حساسه براش ضرر داره ،

یادته عمه بخاطر سلامتیت هیچوقت صورت ماهتو نبوسیدم ؟!

یادته بجاش همش دستای کوچولوی نازتو بوس میکردم ، عمه قربون دستات بره ،

انقدر بوست نکردم تا اخر لپای سردتو بوسیدم ، الهی برات بمیرم عزیزدل عمه ،

 

اون روز نحس داشت روح از تن منم جدا میشد نفس عمه ، نمیدونم چطوری دووم اوردم ؟!

 

از دی ماه سال نود و هشت متنفرم

 

از اون روز نحسی که تو رو ازمون گرفت متنفرم عمه جون !

عمه تولد یک سالگیت نزدیکه ده روز مونده به تولدت عشق عمه ، خودت بگو چیکار کنیم با غم نبودنت تو تولد یه سالگیت ، خودت بگو ما اون روزو چطوری سر کنیم ؟! خودت بگو با غم دلتنگیت چیکار کنیم ؟!

من بمیرم برا دل بابابزرگ و مامان بزرگت بمیرم برا دل مامان و بابات ، خودت بگو با نبودت روز تولدت چیکار کنیم ؟! چطوری تولدتو بگیریم ؟کجا بگیریم ؟

عمه خودت کمکمون کن ، من شونزده تیر چیکار کنم ؟!!!!!!!!

 

 

 


نوشته شده در شنبه 99/4/7ساعت 2:22 صبح توسط فاطمه کریمی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak