سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















حامل نور ...

 هر برگ پاییزی قصه ای بهاری دارد

 وقتی که خاطراتش را مرور میکند

  بهار در ذهنش زنده میشود ،

  جان میگیرد گوشه ای از دلش دوباره سبز میشود 

  حس ناب جوانی اش گل میکند و 

  نا خوداگاه لبخندی محو گوشه ی لبش خود نمایی میکند

  اما لحظه ای به خود می اید که 

  صدای شکستنش کوچه را پر میکند 

  یک آن ، 

  یک لحظه ، 

  یک ثانیه 

  همه ی احساسش میمیرد 

  ناباورانه چشم به عابری میدوزد

  که گام هایش صدای خرد شدن تمام برگ ها را 

  اهنگ عاشقی اش کرده ... 

  یادمان باشد شاید عشق و احساس کسی 

  به خاطر خوشی هایمان از بین برود 

  مراقب دل های شکسته باشیم ...

 


نوشته شده در دوشنبه 98/9/25ساعت 9:26 عصر توسط فاطمه کریمی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak